قسمت آخر از فصل 1 منتشر شد
-
110 دقیقه
-
-
-
480
سریال بازی احساسات : درمورد یه دختر و پسریه که از والدین هیچ شانسی نداشتن و حالا دچار بحران عاطفی خانوادگی شدن ،آیا به نظرتون یه همچین آدم هایی میتونن خانواده تشکیل بدن؟والدین موآن طلاق گرفتن، پدرش میخواد با دختری جوون ازدواج کنه و مادرش مدام با پسری عیاش خوش گذرونی میکنه، این مسائل ضربه روحی بدی به موآن وارد میکنه که باعث میشه اون از اینکه بخواد عاشق شه و خانواده تشکیل بده منصرف بشه. در طرف دیگه داستان لوک هم قربانی از هم گسستگی خانواده شده ،اون که با مادر موآن نسبت خانوادگی داره میره تا در منزل مادر موآن ساکن بشه تا سر و سامونی به زندگی خودش بده ، موآن به شدت از اون متنفره چوز مرد ها بیزاره، ولی لوک در نگاه اول عاشق اون شده ولی به روی خودش نمیاره. والدین این دو تصمیم میگیرن بچه هاشون ازدواج کنن، همه چی خیلی سریع میگذره ،موان که از زندگی مزخرفش خسته شده میخواد همه چی رو رها کنه ولی متوجه میشه بچه لوک رو بارداره ،اون بچه رو نمیخواد ولی لوک اصرار داره بچه رو دنیا بیاره و بعد از اون خودش با بچه اش برای همیشه از زندگی موآن بیرون میرن....
Within two years so much happened: Muanchanok studied abroad, her parents got divorced, and her father is getting remarried to a much younger former beauty queen. This broken family transformed Nok into a jealous, ill-tempered woman fixated on reuniting her parents at all costs. Meanwhile, Lakkhanai began to live at Nok's house. He had grown from Nok's childhood acquaintance to a successful, upper-level manager in her father's company. His cohabitation infuriated Nok. Upon being challenged by Lakkhanai, Nok started a game of love with him. However, Nai's feelings for her were sincere all along. Will Nok win and break Lakkhanai? Or will she give in and accept his feelings?
-
ویژه مشترکین
-
زیرنویس فارسی
-
بدون سانسور
